به گزارش راهبرد معاصر، "دونالد ترامپ" را بایستی یکی از جنجالی ترین چهره ها در کل تاریخ سیاسی ایالات متحده آمریکا دانست. وی سال 2016، در کمال ناباوری و با استفاده از برند تجاری، تبلیغاتی و رسانه ای خود پیروز انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شد و در دوره چهار ساله حضور خود در قدرت، با جنجال افکنی و بحران سازی های مختلف، نه تنها آمریکا بلکه بسیاری از بخش های جهان را با مشکل مواجه کرد.
رویه های پوپولیستی و هرج و مرج گونه او که به نوعی یادآورِ استفاده از دکترین "مردِ دیوانه"(ایجاد هراس در دل رقبا و دشمنان آمریکا) نیز بودند، عملا تصویری که سال ها، سیاستمداران آمریکایی سعی داشته اند از کشور خود به مثابه بزرگترین حامیِ دموکراسی، آزادی و حقوق بشر، به جهانیان معرفی کنند را مخدوش ساخت. بسیاری از ناظران و تحلیلگران بر این باورند که احیا تصویر و وجهه بین المللی آمریکا که ترامپ به آن آسیب های جدی وارد کرد، سالیان سال به طور خواهد انجامید و این کشور باید در این مسیر، هزینه های هنگفتی را بپردازد. شاید همین بحران سازی های ترامپ بود که در نهایت موجب شد وی در انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 آمریکا، از رقیبِ دموکرات خود "جو بایدن" شکست بخورد و وارد باشگاه روسای جمهوری در تاریخ آمریکا شود که تنها یک دوره، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا بوده اند.
با این حال، برخی تحلیلگران برجسته بینالمللی نظیر "تام نیکلاس"، تحلیلگر "نشریه آتلانتیک" بر این باورند که ترامپِ پوپولیست، همچون بسیاری دیگر از رهبران پوپولیست جهان(در کشورهایی نظیر مجارستان، لهستان)، بار دیگر به طمعِ کسب قدرت، بر شدت تلاش های سیاسی و اجتماعی خود خواهد افزود و تلاش خواهد کرد به هر نحو ممکن، توجهات مردم آمریکا را به خود جلب کرده و خودش را به مثابه ناجیِ جامعه آمریکا، به مردم این کشور معرفی کند.
در این چهارچوب، دونالد ترامپ به تازگی و در جریان سخنرانی اخیر خود در نشست سالانه محافظه کاران آمریکایی (سیپک) به وضوح اعلام کرد که بار دیگر شانسش را برای حضور در کاخ سفید در جریان انتخابات سال 2024 آمریکا امتحان خواهد کرد. با این حال، به نظر می رسد که ترامپ جدایِ از این ابراز تمایل خود، طرح و برنامه مشخصی را نیز برای حضور مجدد در قدرت، در ذهن دارد و بر آن است تا با گام های سنجیده، بار دیگر به کاخ سفید راه یابد. در ادامه به تعدادی از تاکتیکهای احتمالی ترامپ در چهارچوب راهبرد کلان او جهت حضور مجدد در قدرت اشاره می شود:
یکی از تاکتیک های اساسی ترامپ جهت بازگشت به قدرت، طرح انتقادات جدی و صریح از عملکرد دولت بایدن در حوزههای مختلف کاری آن است. در واقع، ترامپ با استفاده از ظرفیت جلب توجه رسانه ای خود سعی خواهد کرد بایدن را آماج حملاتش قرار دهد و از این طریق اولا، خود را همچنان به مثابه نیرویی زنده و پویا از حیث سیاسی نشان دهد و ثانیا، دولت بایدن را تضعیف و هجمه های رسانه ای را به سمت آن رهنمون کند و در نهایت، زمینه را برای عملکرد نامطلوب آن فراهم کرده و خود را به مثابه آلترناتیو مناسب برای دولت وی نشان دهد.
بدون تردید حملات ترامپ علیه بایدن و دولتش، طیف گسترده ای از مسائل را شامل خواهد شد. با این حال، درونمایه تمامی این حملات، همانگونه که ترامپ در جریان سخنرانی اخیر خود در نشست "سیپک" به آن اشاره کرد این نکته خواهد بود که اساسا بایدن دولت آمریکا را چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بین المللی، به شدت به عقب رانده است و به نوعی آن را به مایه مضحکه تبدیل کرده است. در این راستا، وی به طور خاص سعی می کند تا شعارهای خود نظیر "اول آمریکا" و "بار دیگر عظمت و شکوه را به آمریکا برگردان" را مطرح کند و از این طریق، خود را به مثابه ناجیِ منافع ملی آمریکا معرفی کرده و حتی خروجش از قدرت را نتیجه ائتلاف گروه هایی معرفی کند که سعی داشته اند آمریکا را در دو عرصه داخلی و بین المللی، به عقب برانند.
دونالد ترامپ در جریان انتخابات ریاست جمهوری 2020 آمریکا، علی رغمِ پذیرش شکست، بیش از 73 میلیون رای کسب کرد که در نوع خود وی را در زمره آن دسته از بازندگان انتخابات اآمریکا قرار داده که میزان رای مردمیِ قابل توجهی را کسب کرده اند. در این راستا، ترامپ از همان نخستین روزهای شکست در انتخابات آمریکا، همواره روی این مساله مانور داده و سعی کرده از آن برای خود یک سرمایه سیاسی قابل توجه بسازد. اهیمت سبد رای مردمی ترامپ به حدی بالاست که حتی بسیاری از سیاستمداران حزب جمهوریخواهِ آمریکا سعی می کنند تا جای ممکن از رویکرد تقابلی با وی خودداری و از ظرفیت های سیاسی وی جهت پیروزی در انتخابات میان دوره ای آمریکا در سال 2022 و همچنین رقابت جهت کسب دیگر کرسی های سیاسی واجتماعی آمریکا، استفاده کنند.
این مساله به طور خاص در جریان جدیدترین نظرسنجی "نشریه اکونومیست" خود را نشان داده است. در جریان نظرسنجی مذکور، 30 درصد از افراد بزرگسال که خود را حامی حزب جمهورخواه معرفی کرده اند و یا افرادِ مستقل که میان دو حزب اصلی آمریکا، بیشتر به سمت حزب جمهوریخواه ابراز تمایل کرده اند، گفته اند: به طور قطع، توصیه های ترامپ را در الگوهای رای دهی خود مد نظر قرار خواهند داد. 29 درصد نیز تاکید کرده اند که مایلند در شرایط عادی، به آن فردی رای دهند که ترامپ او را تایید کرده باشد. این مساله به خوبی نشتان می دهد که ترامپ همچنان در ساختار سیاسی و اجتماعی حزب جمهوریخواه قدرت دارد. در این چهارچوب، ترامپ به طور مشخص برای دوران عدم حضور خود در قدرت، بایستی حضور رسانه ای فعالی را از خود به ثبت برساند و با جنجال افکنی و جوسازی در مورد مسائل مختلف، عملا وجهه رهبری خود بر حزب جمهوریخواه را حفظ و بر سبد رای مردمی اش بیفزاید.
وی بدون تردید سعی خواهد کرد حتی پا را فراتر گذاشته و با جنجال سازی های رسانه ای و تبلیغاتی، سبد رای بایدن را نیز به سمت خود هدایت کند. البته که ترامپ به عنوان فردی که رسانه و بازی های رسانه ای را به خوبی می شناسد و سال ها قبل از حضور در قدرت نیز همواره بر قدرت رسانه ها تاکید داشته، می تواند بازیگریِ موثری را در این رابطه از خود نشان دهد. از این رو، اقبال نسبی سیاسی و اجتماعی به ترامپ در چهارچوب حزب جمهوریخواه، ترامپ را واخواهد داشت تا با بازی های رسانه ای، عملا پایگاه مردمی خود را حفظ و حتی آن را توسعه دهد.
یکی دیگر از حربه های ترامپ جهت بازگشت به قدرت، استفاده همیشگی وی از تاکتیک "تفرقه بینداز و حکومت کن" یا به عبارتی دیگر، قطبی سازی جامعه آمریکا است. در این چهارچوب، ترامپ همچون دیگر رهبران و سیاستمداران پوپولیست جهان، سعی خواهد کرد با دمیدن بر آتش اختلافات و تنش ها در جامعه آمریکا، یک پایگاه حمایت مردمی وفادار برای خود ایجاد کند و در مواقع گوناگون، با استفاده از ظرفیت های آن ها، هم از حیث سیاسی و هم ازحیث اجتماعی، دستورکار مطلوب خود را در مورد مسائل مختلف به پیش براند. این رویکرد از همان نخستین روزهای حضور ترامپ در قدرت، از سوی وی استفاده شده و درست به همین دلیل است که بسیاری از همان ابتدا، او را نژادپرست ترین رئیس جمهور در کل تاریخ آمریکا(به دلیل حمایت از گروه های نژادی سفید پوست در برابر دیگران و این مساله که اساسا وی حامی منافع سفید پوستان برای پیشبرد دستورکار سیاسی اش است) توصیف کرده و می کنند. از این منظر، وی همچنان به این فلسفه کاری خود ادامه خواهد داد و سعی می کند بیش از پیش، آمریکا را به سمت قطبی گرایی پیش برد. نباید فراموش کرد که متوسل شدنِ ترامپ به حربه قطبی سازی، تا حد زیادی با هدفِ پوشاندن نقاط ضعفِ ترامپ و عدم سابقه قابل توجهِ سیاسی او دنبال می شود.